اینجا ادم هایش صاف نیستند ،من نیز هم

جای خلوتگاه اندیشه کجاست ؟

جای یک شانه ی امن ؟

جای هم اغوش احساس و سخن ؟

دلم اینجا خون است

چشم هایم نمناک

و ..

هوایم ابریست ..

دلم میخواهد ‍پر زنم از این شهر غریب

اما بال و پرم نیست هنوز!..

لبانم اکنون زمزمه ی خورشید و

دلم اکنون تسبیح کسی میگوید که همه امید من است ..

ای سراپا ارام گوش کن قلب مرا

بشنو از فاصله ها

بشنو از دلهره ها

اینجا دلی انتظار طلوع تو را دارد ..
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/01/31 - 21:20